افاغنه و عراقنه سهمیه گرفتند، بسیجی که دیگر جای خود دارد!

چندی پیش رئیس سازمان سنجش آموزش کشور مصوبه مجلس هفتم در مورد "اختصاص باقی‌مانده سهمیه جذب نشده رزمندگان در کنکور سراسری به بسیجیان فعال" را اقدامی چالش‌زا برای سازمان متبوعش و همچنین خیل عظیم متقاضیان ورود به دانشگاه‌ها دانست.
بازتاب نسبتا گسترده این خبر در اینترنت جای هیچگونه تعجبی ندارد چون مسئله کنکور هر ساله گریبانگیر بیش از یک میلیون جوان ایرانی و خانواده‌های ایشان است پس هر گونه تغییر در آن به طرز گریزناپذیری توجه آنان را به خود جلب می‌کند. اما اقدام همین سازمان سنجش در ابلاغ ممنوعیت شرکت اتباع عراقی و افغانی در کنکور سراسری و بازتاب گسترده آن در سایت‌های حقوق بشری فارسی‌زبان جای بسی شگفتی دارد!.
واقعا چرا ما ایرانیان در بسیاری موارد عقل را فدای احساس و عواطف می‌کنیم؟ اینکه ظرفیت دانشگاه‌های ایران محدود است و پاسخگوی خیل عظیم متقاضیان ورود به دانشگاه‌ها نیست که دیگر مثل روز روشن است. اینکه هر ساله بسیاری از جوانان مشتاق ادامه تحصیل مجبور می‌شوند به کشورهای دیگر مهاجرت کنند -حتی به کشورهای همسایه شمالی ایران مثل آذربایجان و ارمنستان و تاجیکستان که معلوم نیست سطح علمی‌شان از ما بیشتر باشد- آیا تنها و تنها همین دلیل باعث نمی‌شود که ما از اظهار نظرهای احساس‌مدارانه چشم بپوشیم و کمی هم عقل‌مدار به مسایل نگاه کنیم؟.
وقتی رئیس جمهور آمریکا در پاسخ این پرسش که چرا فلان کار را کردید و می‌کنید و بهمان کار را نکردید و نمی‌کنید، می‌گوید چون منافع ایالات متحده در انجام یا عدم انجام آن بود یا هست؛ آن وقت این عقلانی است که در پی اظهار ناخشنودی بعضی سازمان‌های حقوق بشری دنیا، ما هم با ایشان هم صدا شده و فریاد وا حقوق بشرا سر دهیم!.
به امید روزی که عقل را هر چه باشد پیشوای خود بسازیم ، «زانکه او پیدا کند بدبختی از نیک اختری»

به هر حال. بهانه این نوشته را  یکی از وبلاگ نویسان به من داد که با یادآوری‌اش داغ دل مرا تازه کرد!. او ضمن اشاره به محدودیت سربازی برای اتباع ایرانی جهت شرکت در آزمون سراسری و نبود این محدودیت برای مهاجران و اتباع عراقی و افغانی، خاطره‌ای را نقل می کند که بسی تکان‌دهنده است. او می‌نویسد:

آخر اينها با چه حقی پول نفت اين ملت را خرج خارجی‌هايی می کردند –و اکنون هم می‌کنند- که نه تعهدی به خدمت به کشور ايران را داشته و نه هيچگونه حس ايران‌دوستی در وجودشان دارند؟!. من همان موقع که مصادف شده بود با هجمه طالبان به نيروهای متحد شمال از همان رفيق افغانی پرسيدم «فلانی يک سوال ازت می‌پرسم انصافن بی غل و غش جواب بده، اگر الان طالبان به ايران حمله کنه تو طرف ايرانی يا طرف طالبان؟» و او پاسخ داد:‌ «طرف طالبان!.» (+)

بازجو: کالیبر Kون سعید [سعید امامی] چنده؟!

[بازجو] چیزهایی که ما داریم درباره تو که صددرصد، یقین تو ضارب صیادی [صیاد شیرازی] شکی هم توش نیست. یک آلبوم عکس که 180 تا عکس پرسنل وزارت [وزارت اطلاعات] رو گذاشتیم، هرکی نگاه می‌کنه انگشت رو تو میذاره.
[متهم] من سرباز امام زمانم هرکار با من میخواید بکنید، بکنید. من این کارا رو نکردم، والله این کارا رو نکردم، به امام حسین نکردم.
******
[بازجو] من امروز که با تو صحبت میکنم به تاریخ هفتم دیماه 1378 باهات اتمام حجت میکنم، احتمال داره تو همین اتاقا آویزون‌بشی.
[بازجو] بچه‌هات اگه قراره تو این جامعه زندگی کنن، آدم سر موضع کثیفی مثل تو اگه قراره بشن؛ اون بچه‌ها رو هم نمیگذاریم زندگی کنن.
[متهم] حاج اقا به بچه‌هام رحم کنید…[بازجو] به بچه‌هات هم رحم نمی‌کنیم.
******
[بازجو] یک سوالی دارم، کالیبر کون سعید [سعید امامی] چنده؟ چون قبله‌گاهت میگم!.
[بازجو] حاکم شرعت ما هستیم، قاضیت ماییم، بازجویت هم ماییم.
******
[بازجو] به هر حال تا اونجا که ممکن بود می‌خواستیم ضربه به داخل خونوادت منتقل نشه، در اون صورت مجبوریم هم مادرت رو دستگیر کنیم، هم زنت رو دستگیر کنیم…[متهم] مادرم که بدبخت ی پیرزنه!…[بازجو] همون پیرزن رو، همون پیرزن رو و زنت رو دستگیر بکنیم و ی عده دیگه که خودت میدونی منظورم چیه.
******
[بازجو] مسئله حاج احمد آقا [مرگ مشکوک سید احمد خمینی] رو توضیح بده؟…اولین استارتی که زده شد رو بمب اخیر مشهد، بمب شهریورماه کی بود؟.
******
[بازجو] اتهامت هم اینه که استنباط شده تو دلت ی مقدار نسبت به جمهوری اسلامی منحرف شدی و اگر همین جوری میرفتی نسل سوم تو کودتا میکرد!.


مشاهده و دانلود فیلم‌های مربوطه و مطالعه دیگر مطالب مرتبط با قتل‌های زنجیره‌ای


آقا اجازه! اینکه ما مجبوریم ماشین درپیت ایرانی بخریم، این دیکتاتوری نیست؟

آقا معلم می‌خواست معنی دیکتاتوری را حالی شاگرداش کند؛ او شروع کرد به مثال زدن:

"به توپ بستن مجلس مشروطه به دست محمد علیشاه قاجار یعنی دیکتاتوری،
بستن مطبوعات و کشتن مخالفان در زمان رضاخان یعنی دیکتاتوری،
زندان و شکنجه مبارزان و برگذاری جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی در زمان پهلوی دوم یعنی دیکتا……"

حسنی –شاگرد از اول، آخر-  بود که حرف آقا معلمش را قطع می کرد. او از اینکه آقا معلم مدام از گذشته‌ها حرف می‌زد و به قول معروف «چوب به مرده می‌زند» خسته شده بود.
بابای حسنی چند روز پیش با کلی قرض و  قوله، یک سواری صفر خریده بود خدات تومان! و همان اول بسم الله دویست هزار تومان خرج روی دست باباش گذاشته بود. حسنی از این ور و آن ور شنیده بود که قیمت خودرو در ایران خیلی بالاست آنقدر بالا که با همان قیمت می‌توان آخرین مدل یک ماشین معمولی خارجی را خرید. حسنی دو دو تا چهارتا کرد که اگر باباش مجبور نبود پول بالای آن ماشین بدهد شاید الان ماشینشان فرمان هیدرولیک بود!.

حسنی اجازه نداد معلم به درخواست «آقا اجازه‌اش» پاسخ آری یا نه بدهد او با نگاه عاقل اندر سفیهی به معلمش گفت:

«آقا اجازه! اینکه ما مجبوریم ماشین درپیت ایرانی بخریم، این دیکتاتوری نیست؟.»

اسرائیل از دشمن فرضی شکست خورد

خوانندگان ارجمند به خبری که هم‌اینک به دستم رسید توجه فرمایید:

همان منابع ابرمعتبر که در خبر پیشین از آنان یاد شد، تصریح کردند:
«دشمن غاصب صهیونیستی و جنایتکار اسرائیل طی یک عملیات غافلگیر کننده از "دشمن فرضی" شکست سنگینی را متحمل شد.»
این خبر حاکیست!. 

با صدای بلند: من ضد ولایت فقیه هستم

«پروردگارا! مرا ببخش که در دوران جاهلیتم در همراهی با توده‌ها شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه سردادم، مرا ببخش که به خودم و به دیگرانی چون خودم خیانت کردم.»

من و خیل دیگرانی چون من  فریب دین فروشانی را خوردیم که از دین ارتزاق می‌کنند و به همان دین خیانت می‌ورزند:

آنهایی که نه به خدا و نه به رسولش ایمانی ندارند،
آنهایی که لباس پیامبر را به تن دارند و حرمت لباس نگاه نمی‌دارند،
آنهایی که مظهر مسلمانی‌شان پیشانی های پینه بسته از ریا و تزویر است،
آنهایی که دیگران را به رخت و چوب شبانی می‌فریبند و در قفای گرگی نماز می‌گذارند که سالهاست با گله آشناست،
آنهایی که همواره شمشیر آخته و  برکشیده از نیام را در هوا می چرخانند و گناه‌کار و بی‌گناه را از دم تیغ می گذرانند،
آنهایی که واژه‌ی «آحاد ملت» را تنها و تنها برای فریب توده‌ها به کار می گیرند.
آنهایی که صد‌ها هزار بار خیانت پیشه تر از روباه پیر هستند،
آنهایی که کمر به خدمت طاغوت زمان بسته‌اند،

حجاج صفتان بی‌رحم، نامردمان بی‌شرم و ناسپاسان نمک خورده و نمکدان شکسته.

خبر فوری: اسرائیل در «باتلاق غزه» گیر افتاد

خوانندگان ارجمند به خبری که هم اینک به دستمان رسید توجه فرمایید:

منابع ابرمعتبر خبری گزارش کردند، بعد از گیر کردن شیطان بزرگ –آمریکا- در باتلاق ویتنام و باتلاق عراق هم اکنون این بلای باتلاقی، گریبان رژیم غاصب صهیونیستی اسرائیل را هم گرفته و او در باتلاق غزه گیر افتاده است.
همین منابع ابرمعتبر که همه‌شان هم ایرانی هستند خاطر نشان کرده اند که این باتلاق غزه خیلی عمیق‌تر و هولناک‌تر از باتلاق عراق و ویتنام است و حالا حالاها پای اسرائیل از این باتلاق بیرون نخواهد آمد!.

«شاه رفت» رهبر هم خواهد رفت

گریه دیکتاتور هنگام خروج از کشور - فرودگاه مهرآباد 26 دیماه 1357 شاه هم تمام شد! 

http://www.mediafire.com/file/2kzrkmyyymd/Farar_e Dictator «M@nToMa».wma

ایرانیان! لطفا بایگانی خود را نبش قبر کنید

ما اگر می خواهیم آزموده را ده بار دیگر نیازماییم ناگزیر از مراجعه به تاریخیم. از این رو بک توصیه دوستانه به همه ایرانیان دارم و آن اینکه «خانم‌ها و آقایان، لطفا بایگانی خود را نبش قبر کنید.» این بایگانی نه لزوما اسناد و مدارک است بلکه بریده‌های نگاه داشته شده مطبوعات، گفته‌های شفاهی ثبت شده و یا در حافظه مانده، کتاب، بولتن، جزوه و هر آنچه که بویی از تاریخ داشته باشد؛ مخصوصا مطالب و نوشته‌جاتی که به قبل از دوره اینترنت برمی‌گردد و احتمالن در وب موجود نیست.

من نمی‌گویم در این مورد ما وظیفه داریم که هر کس کلاه خودش را در این دوره و زمانه نگاه دارد هنر کرده است. لیکن در همین دوره و زمانه ما مجبوریم برای حفظ کلاه تاریخ بخوانیم؛
به ویژه تاریخ بعد از بهمن 57 –فوریه 1979 به بعد- تاریخی که دیگر شرم داریم از آن به نام “تاریخ انقلاب اسلامی” یاد کنیم!.
در همین تاریخ است که شما دروغگویی‌ها، عوام فریبی‌ها، انحصارگرایی‌ها، حق کشی‌ها، شکنجه‌ها و قتل‌ها را می بینید.

پس بیایید غبار از روی بایگانی‌هایمان بزداییم و بگوییم و بنویسیم تا دیگر به قول آن آخوند شیرین زبان مشهدی، مردم ایرانی نباشیم که:
«زود بخندیم» و «زود باور بکنیم» و «زود رای بدهیم».  

معنای ایرانی «واعدوا لهم ما استطعتم من قوه»

«هر آنچه ساز و  برگ نظامی دارید بسیج کنید تا آنها را بترسانید. آیه 60 سوره انفال»

وقتی حکومتی‌ها در معرض سوالات به حق و بی‌شمار شهروندان قرار می‌گیرند که
آقا چرا شما اینقدر به لبنان و فلسطین بها می‌دهید؟! و
چرا اینقدر از اسرائیل حرف می‌زنید؟!

پاسخ می‌دهند: «چون ما می‌دانیم که بعد از فلسطین و لبنان نوبت ماست!.»
البته بر این ترسویان گناهی نیست چون بنا به مصلحت میبایست از این آیه اینگونه برداشت کنند که: 
«ما آنقدر به اسرائیل دشمنی نشان می‌دهیم تا اسرائیل بفهمد که سنگ بزرگ نشانه نزدن است و در نتیجه بگذارد ما بمانیم.»

در همین راستا ((مــــن تــــو مـــــا)) پیشنهاد می‌کند «از موضع اقتدار» را هم بازتعریف کنند؛
بلکه گوشه‌ای از این همه دوگانگی موجود بین حرف و عملشان یک طوری درز گرفته شود!.

غزه؛ بوی خون و گوشت و برنج معطر ایرانی!

دقایقی پیش «مــــن تــــو مــــا» با خبر شد که در کشتی حامل کمک‌های غذایی و دارویی ایران
به دولت حماس-که دو روز دیگر در غزه پهلو می‌گیرد- برنج ایرانی بارگیری شده است.

غزه؛ بوی خون و گوشت و برنج معطر ایرانی!

دقایقی پیش «مــــن تــــو مــــا» با خبر شد که در کشتی حامل کمک‌های غذایی و دارویی ایران
به دولت حماس-که دو روز دیگر در غزه پهلو می‌گیرد- برنج ایرانی بارگیری شده است.

نفرین «مــــن تــــو مــــا» بر شاه سلطان علی رهبری

عمرت الهی کم نشه اما پر از غصه باشه…زجرهایی که به من دادی، بکشی تا آخرش…الهی که ی روز خوش از تو گلوت پایین نره…رسوای عالمت کنن اون چشای دربه‌درت ؛
قسم می‌خوردی با منی، قسم می‌خوردی به خدا…خدا الهی بزنه، الهی بزنه تو کمرت …من اهل نفرین نبودم چه برسه که تو باشی… بیاد الهی خبرت، بیاد الهی خبرت.

http://38.114.196.10/file/yxejyiminjn/Nefrin Bar To [M@nToMa].mp3

فروش کارت اینترنت بدون کد رهگیری ممنوعآً ممنوعا!

روابط عمومی برادر بزرگ اعلام کرد:

در ادامه طرح ساماندهی آرا و افکار ایرانیان، به عموم Isp ها، دکان‌داران، کیوسک‌داران مطبوعاتی و همه آنانی که به هر نحو  من الوجود
به عرضه کارت‌های انترنت ذغال سنگی (Dial up) مبادرت می‌ورزند؛ امر می شود تمام کارت‌های اینترنت خود را با درج مشخصات شناسنامه‌ای‌،
کد ملی،شماره‌ تلفن و آدرس خریدار و جد و آبادش، ابتدا در سایت:http://samandehi.ir ثبت کرده و پس از دریافت کد رهگیری مربوطه،
کارت را تحویل مشتری دهند.

بدیهی است هر گونه تمرد و سرپیچی از این فرمان برای فروشنده خطاکار «هر رزو هزاران بار آرزوی مرگ کردن» را در پی خواهد داشت.

رسوایی ابوغریب ایرانی

…یکی دیگر از مسئولان کشور چند سال پیش در جلسه‌ای می‌گوید که سعید امامی به عنوان ادخال سرور، برای آنان روایت کرده است که در زندان،
[سعیدی] سیرجانی را قدم به قدم امر به درآوردن پیراهن و لباس زیر و … کرده و  از او می‌خواهد با بدنی عریان رقص کنان امر او را اجابت کند.

کتاب تراژدی دکراسی در ایران، ج1- تحلیل عمادالدین باقی از شخصیت دوگانه سعید امامی (ارزش، 13 آذر 1378)

آغاز اجرای طرح جامع «اعتلای حقوق شهربندی ایرانیان»

روابط عمومی برادر بزرگ اعلام کرد:

در راستای خدمت هر چه بیشتر به عموم شهربندان ایران و در پی اجرای موفقیت آمیز طرح‌های پالایش مطبوعات و اینترنت و اخیرن پیامک تلفن همراه با دادسرای ویژه، اکنون پیشرفته‌ترین طرح ایدئولوژیکی تاریخ عالم بشریت؛ یعنی «فن‌آوری هدایت و کنترل افکار مخرب شهربندان» به دست توانمند سرسپردگان دین به دنیا فروخته‌ی این حکومت،
در آستانه بهره برداری قرار گرفته است.

این افتخار بزرگ با حمایت‌های بی‌دریغ و بی‌شائبه ولی امر همه برادر بزرگان جهان، حضرت شاه سلطان علی رهبری –دامت حکومته- خیلی زودتر از آنکه انتظار می‌رفت به بار نشست؛   
از این‌رو در راستای اجرای این طرح پیشواپسندانه و لبیک به فرامین موکد معظم له، به عموم شهربندان ایرانی امر می‌شود با نصب کنتور «کنترل افکار و آرای مخرب» در منزل و محل‌کار خود، حکومت برادر بزرگی ایران را در اجرای هر چه بهتر این طرح بزرگ یاری نمایند.

بدیهی است هرگونه تمرد و سرپیچی از این دستور برای شخص خاطی «هر روز صدبار آرزوی مرگ کردن» را به دنبال خواهد داشت.

فیلترینگ خر است!

نقل است که به رئیس شرکت ره بُر اینترنت ایران (همان فیلترینگ خودمان) می‌گویند:
جناب، اینکه شما می‌گویید «لینک به سایت فیلتر شده هم می‌تواند موجب فیلتر شدن سایت شما بشود»، منطقی نیست و او میگوید: کم نه منطقی است!( یعنی خیلی منطقی است) و روایت است که در جوابش گفته اند: این مثل آن است که رفقای یک اعدامی را هم به خاطر جرم وی اعدام کنند!.  (محتمل است که در این لحظه فیلترچرون ابرویش را انداخته باشد بالا و گفته باشد اوووووم!)
و پس از درنگی کوتاه در ادامه گفته‌اند: بابا گیر عجب آدم خری افتاده‌‌ایم‌ها! راوی میگوید فیلترچرون تا اسم خر را شنید با تعصبی مثال زدنی پاسخ داد: آهای! خودت گیر عجب آدم خری افتاده‌ای‌……….ها!