بازجو: کالیبر Kون سعید [سعید امامی] چنده؟!

[بازجو] چیزهایی که ما داریم درباره تو که صددرصد، یقین تو ضارب صیادی [صیاد شیرازی] شکی هم توش نیست. یک آلبوم عکس که 180 تا عکس پرسنل وزارت [وزارت اطلاعات] رو گذاشتیم، هرکی نگاه می‌کنه انگشت رو تو میذاره.
[متهم] من سرباز امام زمانم هرکار با من میخواید بکنید، بکنید. من این کارا رو نکردم، والله این کارا رو نکردم، به امام حسین نکردم.
******
[بازجو] من امروز که با تو صحبت میکنم به تاریخ هفتم دیماه 1378 باهات اتمام حجت میکنم، احتمال داره تو همین اتاقا آویزون‌بشی.
[بازجو] بچه‌هات اگه قراره تو این جامعه زندگی کنن، آدم سر موضع کثیفی مثل تو اگه قراره بشن؛ اون بچه‌ها رو هم نمیگذاریم زندگی کنن.
[متهم] حاج اقا به بچه‌هام رحم کنید…[بازجو] به بچه‌هات هم رحم نمی‌کنیم.
******
[بازجو] یک سوالی دارم، کالیبر کون سعید [سعید امامی] چنده؟ چون قبله‌گاهت میگم!.
[بازجو] حاکم شرعت ما هستیم، قاضیت ماییم، بازجویت هم ماییم.
******
[بازجو] به هر حال تا اونجا که ممکن بود می‌خواستیم ضربه به داخل خونوادت منتقل نشه، در اون صورت مجبوریم هم مادرت رو دستگیر کنیم، هم زنت رو دستگیر کنیم…[متهم] مادرم که بدبخت ی پیرزنه!…[بازجو] همون پیرزن رو، همون پیرزن رو و زنت رو دستگیر بکنیم و ی عده دیگه که خودت میدونی منظورم چیه.
******
[بازجو] مسئله حاج احمد آقا [مرگ مشکوک سید احمد خمینی] رو توضیح بده؟…اولین استارتی که زده شد رو بمب اخیر مشهد، بمب شهریورماه کی بود؟.
******
[بازجو] اتهامت هم اینه که استنباط شده تو دلت ی مقدار نسبت به جمهوری اسلامی منحرف شدی و اگر همین جوری میرفتی نسل سوم تو کودتا میکرد!.


مشاهده و دانلود فیلم‌های مربوطه و مطالعه دیگر مطالب مرتبط با قتل‌های زنجیره‌ای


2 Comments

  1. mehdi
    Posted 2009/01/24 at 12:38 ب.ظ. | Permalink

    با سلام وخسته نباشی
    عزیز من اولین باره میام به سایتت ولی چون همینجوری اومدم بدون اجازه یه چیزکی مینویسم (اونقدر ادم بی مسولیتی نیستم که به حقوق دیگران واقف نباشم ولی نشد که ازت اجازه بگیرم چون شاید دیگه اینجا نیام )و با این امید که روش فکر کنی .
    نوشته ام مربوط میشه به مشتی که ادمای زیادی مثل من در او سالها ( یادش به شر) بدون فکر ومسولیت بلند کردیم وشد انچه مباید بشود و اونوقتا منم مثل تو فکر میکردم که حق گرفتنیست . باور کن اینطور نبود ( از نظر من ) ونیست (نظر منه)به نظر من حق اموختنی و یا یاد گرفتنیه .
    ما حقو گرفتیم ویکسال وخورده ای هم ازش استفاده کردیم ولی نه تنها از مون گرفتن والان بعد بیست و چند سال هنوز جرئت نمیکنم به مادر وپدرم که از ان تاریخ نتونستم اونا رو ببیینم سری بزنم .
    بهر حال امید که شماها بر عکس ما قدری مسولانه تر و با چشمانی بسیار بازتر به مسائل بنگرید و خوندن وخوندن وخوندن و اونارو به نقد سپردن بتونید راهگشای اینده باشید.
    با بهترین وزیباترین ارزوهای انسانی برای تو وهر که دلی در راه انسان وانسانیت داره .
    مهدی سوئد

  2. mehdi
    Posted 2009/01/24 at 12:41 ب.ظ. | Permalink

    متاسفانه اشتباهی کلید کردم ونوشته ام بروز شد .
    تو مشتی که ما بلند کردیم رو امروز شعار کردی .راستی شعاری هم باهاش فریاد میکردیم . این مشتها در اسمان روزی مسلح میشود
    شرمنده


فرستادن دیدگاه